ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
،صدیقه امامی درخصوص گرفتن گواهینامهاش میگوید: چون شاگرد زرنگی بودم، آییننامه و فنی را دفعه اول قبول شدم و دو تای دیگر که تپه و تو شهری بود، دفعه دوم قبول شدم.
از خاطرات تلخ و شیرین کارش که میپرسیم، با صورتی خندهرو و پرانرژی از برخورد و تعجب مردها و بویژه خانمها میگوید و ادامه میدهد: یادم میآید اولین روزهایی که پشت فرمان نشستم، دو خانم به محض اینکه دیدند من راننده هستم خواستند پیاده شوند، اما همسرانشان با گرفتن شماره تلفن مسئول تعاونی آنان را مجاب به سفر کردند.
امامی با بیان اینکه همیشه همسرم در مسیر همراهم است، گفت: شغلی که انتخاب کردم به خاطر مسائل مالی نبود، چون میدیدم همسرم خیلی اذیت میشد، بعنوان کمک با او همراه شدم.
توصیهاش به زنان این است که هیچ وقت خودشان را دست کم نگیرند و در برخورد با مشکلات خودشان را نبازند.
از خانوادهاش که پرسیدیم و اینکه آیا شغلش با زندگی و مسئولیتهای مادرانهاش در تعارض نیست، با لحنی مقتدرانه میگوید: با وجود فرزند معلولم هرگز اجازه ندادم اولویتم در زندگی کار باشد، زمانی که بچهها امتحان دارند یا درگیر هستند، اولویت آخرم کارم است.
این راننده نمونه معتقد است: رانندههای اتوبوس نسبت به رانندههای کامیون و دیگر وسایل سنگین وظیفهای به مراتب سختتر برعهده دارند، چراکه به جز جان خودشان مسئولیت جان عدهای دیگر را نیز به عهده دارند، در زندگیام از تنها چیزی که نمیترسم رانندگی در جاده است، بلکه هنگام رانندگی در جاده سعی میکنم تمام حواسم به رانندگی باشد.
امامی ادامه میدهد: در سن کم ازدواج کردم و درحال حاضر سه پسر دارم، خدا را شاکرم به خاطر همسری که دارم، فرهاد و فرزاد این روزها در کارها کمک حالم هستند و در امور برادر معلولشان”رضا” خیلی کمک میکند.
او میگوید: پسرهایم را طوری تربیت کردهام که برخی مسئولیتهای خانه دست آنهاست و استقلال دارند.
امامی میافزاید: در همه کارهایم سعی کردم استقلال داشته باشم و خود را هرگز نبازم، با اینکه در زندگی خیلی مشکل داشتم اما هرجا شکست خوردم، قویتر شدم.
این روزها وقتی زنانی را میبینی که با کوچکترین مساله از زندگیشان شاکی شده و از زندگی تنها سختیها را میبینند باید به صدیقه امامیها خدا قوت گفت.